«زینالعابدین حیدری» کارشناس مسائل اعراب در تحلیل درخواست ۱۳ بندی عربستان و سایر کشورهای عربی از قطر در گفتوگو با خبرنگار «دیدبان» عنوان کرد: بدون تردید بررسی اختلافات اخیر عربستان و قطر میبایست از چند منظر اساسی و ریشهای مورد تحلیل قرار بگیرد؛ نخست اینکه مشکلات بین پایتختهای کشورهای حاشیه خلیج فارس از گذشته تاکنون وجود داشته و این زخم کهنه مجدداً سر باز کرده است. اما مسالهای که باید به عنوان محور اختلاف، خصوصاً در هفته اخیر به آن اشاره شود، نوع رفتار و نگاه ریاض به دوحه است. با توجه به تغییر حاکمیتی در سطوح بالای عربستان سعودی به نظر میرسد که سعودیها در حد زیادی به صورت عجولانه اقدام به تخاذ تصمیمهای انفعالی کردند که انتشار مطالبات ۱۳ بندی و ارایه آن به قطر یکی از این محورها تلقی میشود.
وی افزود: به عنوان مثال، این که سعودیها و متحدان آنها به قطر اعلام کردند که تنها ده روز پس از دریافت درخواستهای مذکور باید آنرا اجرا کنند یکی از همین مسائل و زیادهخواهیهای عربستان است. چراکه زمانی درخواستها قابلیت اجرا پیدا میکند که طرف مقابل یعنی دولت قطر در اضطرار و زیر بار فشار بسیار زیاد قرار گیرد اما در حالت فعلی شاهد هستیم که هیچگونه فشار جدی به قطر وارد نشده و حتی در بحث خرید و تامین اقلام روزانه ترکیه به کمک دوحه شتافت.
حیدری در مورد برخی دیگر از بندهای ۱۳ گانه مطالبات عربستان و متحدانش گفت: موضوع بعدی بحث استقلال قطر است؛ آنچه که در متن درخواستهای ۱۳ بندی باید مورد نظر قرار بگیرد این است که عربستان سعی دارد تا قطر را به یک مستمره تمام عیار برای خود تبدیل کند که نمونه آنرا در بحرین شاهد هستیم. به صورتیکه سعودیها از گذشته تاکنون بر این عقیدهاند که ریاض میبایست رهبری جهان عرب و اسلام را در دست بگیرد و از این منظر مابقی کشورها در دایره مستمرات آن قرار بگیرد. لذا قطر به هیچ وجه مایل نیست تا چنین حالتی مانند بحرین یا امارات بر علیه دوحه سازماندهی شود.
موضوع دیگر، قطع ارتباط با بسیاری از جریانها و گروههای سیاسی مانند اخوانالمسلمین است. حتی در ادامه آن تعطیل کردن رسانههایی همچون الجزیره، العربی ۲۱، العربی الجدید و کلاً رسانههایی که قطر آنرا پشتیبانی میکند مطرح شده است که قطر آن را به مثابه دخالت در امور داخلی خود از سوی ریاض قلمداد میکند و این در شرایطی است که عربستان اعلام کرده که قطر باید دست از دخالت در امور کشورهای حاشیه خلیج فارس و حتی ریاض صرفنظر کند.
این تحلیلگر مسائل کشورهای حاشیه خلیج فارس با بیان اینکه وزارت خارجه قطر نگاه عربستان به این کشور را از بالا به پایین ارزیابی کرده است، اظهار کرد: درست است که قطر کشوری کوچک با جمعیتی پایین به حساب میآید اما دارای جایگاه مهم و تاثیرگذار در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس است که نباید در تحلیلهای دقیق و موشکافانه از نظر بیافتد. از این رو به نظر میآید که فصل نوین در سیاستهای قطر رقم خواهد خورد، چراکه قطریها بر این عقیده هستند که آنچه در عربستان طی روزهای اخیر اتفاق افتاده باعث شده که تنها نام کوچکی از "سلمانبن عبدالعزیز" در ریاض باقی بماند و از این منظر عربستان را شریک قابل قبولی برای خود نمیبیند که این وضعیت میتواند دامنهدار باشد که بستگی به شرایط منطقه و بازیگران همسوی قطر دارد.
وی ادامه داد: گزینه متصور در پرونده تنش عربستان و قطر این است که اگر بزرگان عربستان یا به بیانی گویاتر مستشاران و مشاوران آمریکایی که عربستان را هدایت میکنند وارد این پرونده نشوند، احتمال دارد روال این موضوع تا حد زیادی تغییر پیدا کند؛ اما اگر این وضعیت ادامه داشته باشد بدون شک احتمال وقوع حرکات نیمه سخت و ایجاد بهمریختگی در حوزه کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود خواهد داشت. از سوی دیگر کشورهای دخیل باید براساس منافع خود بهرهبرداریهای لازم را صورت دهند؛ چراکه اگر فشارهای عربستان افزایش پیدا کند و قطر نتواند یارکشی استراتژیک و درست در منطقه صورت بدهد، قطعاً وارد "صلح اجباری" با ریاض خواهد شد.
حیدری در خصوص "پرداخت مبلغ معین ماهانه" که در یکی از بندهای مطالبات عربستان از قطر مطرح شده است، بیان کرد: یکی دیگر از بندهای مطالبات اخیر عربستان از قطر که باید به آن اشاره شود بحث پرداخت مبلغ معین ماهانه از سوی قطر به عربستان است. از اینرو باید به فایل صوتی سخنان امیر قطر که چند وقت پیش منتشر شده بود اشاره کنیم؛ در این پیام، وی اعلام کرده بود که ما از ناحیه ایران تهدیدی برای امنیت خود متصور نیستیم و از این رو نباید خراج یا مبلغ ماهانه را پرداخت کنیم. در اینجا باید به استراتژی عربستان اشاره کنیم، چراکه ریاض بر این عقیده است که تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس مورد تهدید جمهوری اسلامی قرار دارند و از این نظر تمامی دولتهای مذکور میبایست ماهانه مبلغی را برای تامین امنیت در قبال مقابله با تهدیدهای ایران به مستشاران آمریکایی پرداخت کنند که قطر با این موضوع مخالف است.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که سیاست های ترکیه در تنش میان عربستان و قطر به سمت کدام کشور متمایل خواهد شد، خاطرنشان کرد: در مورد سیاستهای ترکیه در پرونده قطر و عربستان باید به این نکته توجه کنیم که از سالیان گذشته ائتلافی میان کشورهای صادر کننده گاز در منطقه که متشکل از روسیه، ایران، ترکیه و قطر بوده شکل گرفته است که تا حدودی این ائتلاف در مقابل تاثیرگذاری منفی عربستان بر مساله نفت بوده است. در این بین اتحادیه اروپا هم هر ساله نیاز خود به گاز را افزایش داده و تاکنون نتوانسته جایگزینی برای این ۴ کشور پیدا کند.
لذا براساس سیاستها و راهبردهای ترکیه، این کشور در صدد است تا بتواند نگاه و سیاست خود را از منطقه دور کرده و به سوی سیاست بینالمللی معطوف کند که افزایش سطح چانهزنی یکی از اهداف آن خواهد بود. افزایش هژمونی یکی دیگر از سیاستها و اهداف دولت اردوغان از سالیان گذشته تاکنون به حساب میآید، لذا با توجه به بازیگری ترکها در سیاست گذاریهای جدید منطقه و بینالمللی، آنکارا مانعی برای فاصله گرفتن از عربستان نمیبیند. چراکه ولیعهد فعلی عربستان که قرار است در آینده به عنوان پادشاه این کشور حکمرانی کند نگاهی همانند ترامپ دارد و نمیتوان بیش از حد به آن اطمینان کرد. حتی عدهای دیگر از مفسران بر این عقیدهاند که رفتار و منش "محمدبن سلمان" همانند «صدام» است؛ چراکه هیچگونه پشتوانه علمی سیاسی و تجربی در کارنامه وی دیده نمیشود و از این جهت ممکن است برای ترکیه و بسیاری از متحدان عربستان خطر آفرین باشد.